آقای خوبم سلام

یا اهل الهدی اجتمعوا

آقای خوبم سلام

یا اهل الهدی اجتمعوا

آزادی بعد از ظهور حضرت(عج)

ما اگر از وضع خودمان راضی باشیم و یک تغییر فرمی مختصر را تقاضا بکنیم دیگر منتظر چه باشیم ؟ تعارف می کنیم . مثل اینکه میهمان می خواهد بیاید و میهمانی است که خودش را دعوت کرده است و می گوییم : بله بفرمایید . پیامبران وامامان خبر داده اند که میهمانی برای شما خواهد آمد . ما هم میگوییم : بله ما منتظر هستیم . تشریف بیاورند . نه التهابی و نه سوزی . ما باید اقدام کنیم و مقدمه ی آن این است که ما منتظر باشیم . اگر منتظر هستی باید اقدامت مثل اقدام یک منتظر باشد .

خیلی ها از جامعه ی حضرت می ترسند . آدمها دوست دارند آزادی داشته باشند و فکر میکنند اگر این حکومت مقتدر دین تشکیل بشود ، بعد اینها دیگر نمیتوانند نفس بکشند . امکان گناه کردن ندارند . بعضی ها فکر میکنند تنگناهایی ایجاد می شود ...

 این آخرین سخنرانی حضرت زهرا در باره حضرت علی (ع) به مردم مدینه است . می فرماید : از امیر المومنین نترسید . به دین داری خودش نگاه نکنید . او شما را آرام به سرچشمه می رساند . بگونه ای شما را هدایت میکند که شما اصلا حس نمیکنید کسی شما را هل داد یا فشاری بر شما وارد نخواهد آمد. و آنچنان شما را سیراب میکند مثل کسی که مشک آب را می خورد و آن را هم به سر و رویش بریزد . این جوری شما را سیراب می کند . ما هنوز به نقطه ی آغازین انتظار که باید در وجود ما شکل بگیرد نرسیده ایم . البته کلیاتی گفته شده است؛ امنیت و برکت زیاد است ، معنویت و عقلانیت زیاد است . مردم فکر میکنند این ها بصورت معجزه آسا این طوری می شود . آدمها صبح بلند می شوند و می گویند : من چقدر علاقه به نماز دارم . یا آدمها با دشمنانشان دوست میشوند!  و همه منتظر کسی هستند که براسب سفیدی سوار باشد و بیاید و معجزه آسا همه چیز را حل کند!!  این اتفاق روز قیامت می افتد وقتی که ما به بهشت می رویم . اینجا دنیا است و یک روندی دارد . خوب بودن روندی دارد و ثبات این خوب بودن روندی دارد . تکامل انسانها در جامعه روندی دارد که آن روند همین ساز و کار تربیت است . این ها می خواهند سر این ساز و کار صحبت کنند که بتوانیم همین الان هم به آن سمت حرکت بکنیم ، تلاش و تکاپو بکنیم ، اینکه می گوییم استقلال آدمها را حفظ کنیم و مزه ی آزادی و انتخاب را بچشند ، رعایت این استقلال با آن بی تفاوتی غرب فرق میکند . این فضای آزاد با فضای آزاد غرب که تحمیل علاقه است نه آزادی فرق می کند . شما نمی توانید تصاویر بد به جوان نشان بدهید و تصویر مسجد را هم نشان بدهید و بگویید : هر کدام را می خواهید انتخاب کن . شما بنیان شهوانی او را به بردگی کشیده اید بعد می گویید : آزاد هستی انتخاب بکن؟؟!!  این فضا در جامعه ی مهدوی نیست . مردم واقعا آزاد هستند که بین خدا و خودشان انتخاب بکنند . واقعا آزاد هستند که کدام مراتب بهشت را انتخاب بکنند . هیچ کس چیزی را به آنها تحمیل نخواهد کرد . نه کفر و نفاق میتوانند چیزی را به کسی تحمیل بکنند نه امام زمان تحمیل می کند .  

آنجا نه کسی آدمها را فریب می دهد نه کسی بدی را به آدمها تحمیل میکند و حضرت هم بنا ندارند خوبی را تحمیل کنند . آدمها با عشق و لذت خوب میشوند...

"چکیده ای از سخنان استاد پناهیان در برنامه سمت خدا، شبکه 3 سیما-خرداد 89"

جلسه پنجم شرح خطبه همام

برداشت ما از معنای تقوا اشتباه است!


استاد پناهیان طی این جلسه به معرفی تقوا و تعریف درست اون پرداختند:


همیشه سعی بکنیم دین را پیش خودمان زیبا جلوه دهیم، و زیبایی دین را درک بکنیم و گاهی فقط بخاطر زیبایی دین دینداری کنیم. درک زیبایی های معنوی دین، دینداری را برای انسان سهل می کند. حتی اگر گاهی دینداری را برای خود لازم بدانید، گاهی انسان خسته می شود از اینکه برود دنبال نیازهای خودش. حتی اگر شما دینداری را معقول بدانید، خیلی از اوقات انسان خسته می شود از پیگیری معقولات خودش. زیبایی دین خیلی دستیابی اش آسان تر و سهل تر است از عاشقانه دینداری کردن. چون عشق به سهولت گیر نمی آید...

ادامه مطلب ...

یک جمله از دلم...

بیا آقا... بیا که بی تو صبح، با طلوع آفتاب برایم روشن نیست ؛ چرا که خورشید تویی و شب برایم مایه آرامش نیست؛ چرا که غم گذشت یک روز دیگر بدون تو بر دلم سنگینی می کند...

{جلسه چهارم}

آنچه در این جلسه می خوانید:

تأمل در مقدمۀ کلام امیرالمؤمنین (ع) در خطبه همام

  • انگیزه ها و فواید ابتداء نمودن کلام با حمد و ثنای الهی 
  • تأمل در مقدمۀ کلام امیرالمؤمنین علی(ع) قبل از توصیف متقین 

              الف. بخش اول مقدمه 

  1. چگونه خدایی قابل پرستش است؟ 
  2. نفع تقوا به چه کسی میرسد؟ 

             ب. بخش دوم مقدمه 

  • بررسی تفاوتهای طبیعی انسانها 
  • ارتباط تقوا با خصلت های متفاوت در آدمها
توضیح در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

دحوالارض

هــــو البــاســـــــط


بیست و پنجم ماه ذی القعده روزدحوالارض است. 

دحوالارض را چنین معرفی می کنند "روزی که زمیناز زیر کعبه کشیده و گسترانیده شد.
گر چه این مطلب یعنی کشیده شدن و گستراندهشدن زمین در وحله اول عجیب به نظر میرسد اما تعریف واضح تر این موضوع این است کهگفته شود :
پس از آنکه تمام سطح کره زمین به مدت طولانی در زیر آب فرو رفته وخداوند خواست تا آن را از زیر آب بیرون آورد که صحنه زندگی موجودات مهیا گردد ،اولین نقطه ای که از زیر آب سر بیرون آورد همان مکان مقدس کعبه و بیت الحرام بود . این واقعه نشان دهنده اهمیت این نقطه و مرکزیت آن برای همه عالمیان است

روایت است که « امام رضا » علیه السلام فرموده اند:
درشب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند. 
در این روز رسول خدا صلى الله علیه و آله، به قصد حجة الوداع از مدینه با یکصد و چهار هزار یا یکصد و بیست و چهار هزار و حضرت فاطمه (ع) و تمامى اهل بیت خود از راه شجره به مکه عزیمت نمودند.

ونیز روایت است که حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه شریف در چنین روزی ظهور خواهند کرد انشالله...(tebyan.net)
فردا هم جمعه س و هم روز دحوالارض! یعنی میشه آقا بیاد؟؟!! خدایا مهدی فاطمه رو برسون

فضیلت روز و شب دحوالارض و اعمالش رو میتونید در کتاب مفاتیح الجنان پیدا کنید. التماس دعا 

{جلسه 3 خطبه همام} : سوال خوب چگونه باید باشد؟

بعنوان مقدمه یکی از ویژگی های خطبه همام را که جلسه قبل بیان کردیم، باز تکرار می کنیم. این خطبه "جامعیت نسبی" بالایی دارد. گاهی ما انگیزه و سرمایه خوب بودن را داریم، اما موارد خوب بودن را یکبار پیش خود نشمردیم. مرور خوبی ها در کنار هم و بصورت مجموعه ای، بسیار امر لازمیست.

در جلسه قبل گفته شد از سوال بد پرهیز کنیم و نوع سوالمان را تشخیص بدهیم. که از سر چه انگیزه ای این سوال ایجاد شده و در اثر ارزیابی روانی سوالهایمان می توانیم به خود شناسی برسیم. اما نکته ای که گفته شد این بود که سوالهای خوب هم بعضی اوقات لازم نیست پرسیده شوند چون: 

حسن السوال نصف العلم - سوال خوب نیمی از جواب را دربردارد. و با نیمی از جواب به اضافه تفکر و تأمل آدم به بقیه جواب هم می تواند برسد.

حال برای اینکه یک تقدیری از سوال خوب هم بکنیم، کمی در مورد آن توضیح می دهیم.

سوال خوب یا از سر درک هست یا از سر  درد . بی هردو هم نمی شود به جواب رسید. گاهی اوقات سوالات در اثر درک دردمندانه نیست در نتیجه اثری ندارد برای انسان(خصوصا در عرصه های معنوی). گاهی هم سوالات از سر درد است و از سر درک نیست.

برای مثال عرض کنم که چند سال پیش جلسات مشاوره ای برگزار شد که دوستان دانشجو ثبت نام می کردند که یک مشاوره معنوی داشته باشیم. جالب است که 70 درصد سوالها مشابه همدیگر بودند. 70 درصد سوالها بر اساس دردی بودند که بخاطر فقدان یک درک بودند و انگیزه دردمندانه ای که باعث پرسیدن این سوال ها شده بود، این بود که می خواستند بدانند پیش خدا چقدر قدر و منزلت دارند. و دردشان این بود که می خواستند ابهام زدایی بکنند از نظر خدا نسبت به خودشان. اما یک نکته را من همیشه عرض می کردم که اساسا خدا در رابطه خودش و بندگانش ابهام قرار می دهد. چرا شما دوست دارید این ابهام را کاملا برطرف بکنید؟ و یا چرا وجود این ابهام را "مشکل" تلقی می کنید؟ و چرا فکر می کنید که وجود این ابهام دلیل عدم رضایت خدا از شماست؟!


ادامه مطلب ...

{جلسه 2 خطبه همام} توضیح کوتاهی درمورد خطبه و شنونده آن

در صدر اسلام 8 زاهد برجسته بودند که 4 تای آنها راه رو اشتباه رفته بودند و 4 تای دیگر صحیح. که یکی از این چهار زاهد آقایی به نام همام بود. که علاوه بر اینکه زاهد برجسته ای بودند، از اصحاب امیرالمونین نیز بشمار می آمدند.

بنابراین میبینیم که سوال کننده این خطبه انسان بسیار والا مقامیست.

آقای همام و جمعی از دیگر شیعیان نزد امیرالمونین میروند و به ایشان  عرضه می دارند که ما از شیعیان و دوستداران شما هستیم. اما آقا می فرمایدند: من نشانه های شیعیانم را در شما نمیبینم. آقای همام از امام سوال می کنند : آقا! متقین (که در واقع همان شیعیان راستین هستند) را برای من توصیف کنید -صف لی المتقین- به گونه ای که من نگاه کنم به آنها و آنها را در ذهن خودم به تصویر بکشم.

نکته بسیار مهم در این سوال اینست که آقای همام نخواستند توصیف بیابند برای متقین، تا متقی بشوند! بلکه خواستند توصیفی از متقین بیابند تا به متقین نگاه کنند! نکته دوم اینکه ایشان توصیه نخواستند بلکه توصیف خواستند...

در جواب، امام تنها یک جمله کوتاه فرمودند: "تقوای الهی پیشه کن و کار خوب هم انجام بده، همین کافیست".

اما آقای همام قانع نشدند و اصرار کردند. شارحین نهج البلاغه میگویند که امام به دلیلی نخواستند سوال رو پاسخ بدهند و از توصیف صرف نظر کردند و به دو توصیه کوتاه بسنده کردند.

اما پس از اصرار آقای همام، با ایشان به مسجد رفتند و در آنجا سوال را پاسخ دادند.

امام خطبه را با توضیحاتی درمورد خلقت خلق شروع کردند و بعد حدود 114 فضیلت از اهل تقوا را برشمردند.

نکته اینجاست که هنوز حرف امام تمام نشده بود، که آقای همام جان سپرد. در حالیکه این کلام روی بقیه این اثر را نداشت. در پایان خطبه امام فرمودند که کلام اینگونه در اهلش اثر میگذارد.

یکی از افراد حاضر در مجلس گفت: پس چرا این کلام روی خود شما اثر نگذاشت؟

امام یک جواب ساده به این فرد نادان دادند که: "مرگ و عجل هرکسی مقرر شده است و زمان خاصی دارد"...

 

ادامه مطلب ...