آقای خوبم سلام

یا اهل الهدی اجتمعوا

آقای خوبم سلام

یا اهل الهدی اجتمعوا

{جلسه 2 خطبه همام} توضیح کوتاهی درمورد خطبه و شنونده آن

در صدر اسلام 8 زاهد برجسته بودند که 4 تای آنها راه رو اشتباه رفته بودند و 4 تای دیگر صحیح. که یکی از این چهار زاهد آقایی به نام همام بود. که علاوه بر اینکه زاهد برجسته ای بودند، از اصحاب امیرالمونین نیز بشمار می آمدند.

بنابراین میبینیم که سوال کننده این خطبه انسان بسیار والا مقامیست.

آقای همام و جمعی از دیگر شیعیان نزد امیرالمونین میروند و به ایشان  عرضه می دارند که ما از شیعیان و دوستداران شما هستیم. اما آقا می فرمایدند: من نشانه های شیعیانم را در شما نمیبینم. آقای همام از امام سوال می کنند : آقا! متقین (که در واقع همان شیعیان راستین هستند) را برای من توصیف کنید -صف لی المتقین- به گونه ای که من نگاه کنم به آنها و آنها را در ذهن خودم به تصویر بکشم.

نکته بسیار مهم در این سوال اینست که آقای همام نخواستند توصیف بیابند برای متقین، تا متقی بشوند! بلکه خواستند توصیفی از متقین بیابند تا به متقین نگاه کنند! نکته دوم اینکه ایشان توصیه نخواستند بلکه توصیف خواستند...

در جواب، امام تنها یک جمله کوتاه فرمودند: "تقوای الهی پیشه کن و کار خوب هم انجام بده، همین کافیست".

اما آقای همام قانع نشدند و اصرار کردند. شارحین نهج البلاغه میگویند که امام به دلیلی نخواستند سوال رو پاسخ بدهند و از توصیف صرف نظر کردند و به دو توصیه کوتاه بسنده کردند.

اما پس از اصرار آقای همام، با ایشان به مسجد رفتند و در آنجا سوال را پاسخ دادند.

امام خطبه را با توضیحاتی درمورد خلقت خلق شروع کردند و بعد حدود 114 فضیلت از اهل تقوا را برشمردند.

نکته اینجاست که هنوز حرف امام تمام نشده بود، که آقای همام جان سپرد. در حالیکه این کلام روی بقیه این اثر را نداشت. در پایان خطبه امام فرمودند که کلام اینگونه در اهلش اثر میگذارد.

یکی از افراد حاضر در مجلس گفت: پس چرا این کلام روی خود شما اثر نگذاشت؟

امام یک جواب ساده به این فرد نادان دادند که: "مرگ و عجل هرکسی مقرر شده است و زمان خاصی دارد"...

 

این خطبه نسبت به سایر خطب دیگر نهج البلاغه یا دیگر روایات اخلاقی دیگر امتیازاتی دارد که کمتر یافت می شوند:

اولین امتیاز: مشخص بودن انگیزه سخن است. یعنی مشخص است که این سخن به چه منظوری گفته شده.

بسیاری از روایات که شنیده می شوند، به دلیل اینکه انگیزه و مقام صدور کلام را نمیدانیم چه بوده، گاهی از روایت بد برداشت میشود. برای خوب فهمیدن یک روایت، باید انگیزه سخن مشخص باشد. چنانچه برای فهمیدن آیات قران نیز دانستن شأن نزول بسیار کمک کننده است.

دومین امتیاز: مخاطب و سطح کلام مشخص است. گاهی در روایات امیرالمومنین توصیه هایی شنیده میشود که ما مخاطب و سطح آنرا نمیدانیم. آیا مخاطب مردم عادی هستند یا یک فرد برجسته؟؟ این خطبه به دلیل مشخص بودن سطح شنونده، خیلی به ما در فهمیدن و درک مطلب کمک میکند.

سومین امتیاز: جامعیت خطبه است. امام کمتر اینگونه سخنی را بیان میکردند که تمام جوانب را در بر داشته باشد. مسائل اجتماعی، عبادات، مسائل روحی و روانی، ارتباط انسان با خدا و خود  و...  در این خطبه بیان شده است

چهارمین امتیاز: اثر کلام بر مخاطب است. ما اثر بخش بودن کلام را میبینیم، چنانچه آقای همام بدلیل وسعت حرف امیرالمونین جان سپرند. 

سایر ویژگی ها که کم و بیش در سایر روایات نیز دیده می شود :صِدقه ی عرفانی این کلام، فراموقعیتی بودن آن (به زمان و فرد خاصی اختصاص ندارد- شما دانشجو باشی کاسب باشی و در هر سنی که باشی، آدم بودن خوب است که یکبار برایت ترسیم بشود و این خطبه همین کار را میکند)، آهنگین است و از زیبایی خاصی برخوردار دارد. توصیفی است نه توصیه ای. توصیه کردن کمتر اثر بخش است ولی توصیفی بیان کردن سخن راحت تر در انسان نفوذ میکند و برای کسی که آمادگی ندارد، توصیه کردن فایده ای ندارد و شرایط سخت تری را می خواهد. اما توصیفی بیان کردن به راحتی و نرمی به روح انسان رسوخ می کند و پذیرشش هم آسانتر است.

این خطبه توصیف خوبی ها می کند (به وجوه مثبت می پردازد). بیان بدی ها خیلی راحت تر از بیان خوبی هاست و بدی ها را همه می توانند توصیف کنند اما توصیف خوبی مطلق، بسیار سخت است.

  • چند توصیه درمورد این خطبه:

- شما خطبه همام را حفظ بفرمایید.

- ترجمه خطبه را دقیق مطالعه بفرمایید.

- کار اثرگیری از خطبه را با فهمیدن خطبه جدا کنید. یعنی ابتدا سعی کنید خطبه را بفهمید و بعد برای اثرگیری از آن سعی کنید زمانهایی را با خطبه تنها باشید. خطبه همام را باید یکجا خواند چرا که اثرش اینگونه مشخص میشود و اینگونه به جان آدم می نشیند. این در واقع شیوه مصرف این خطبه است. مصرف خطبه همام به فهمیدنش نیست به چشیدن این خطبه است.

***

با اینکه تجزیه خطبه و فهمیدن اجزای آن خیلی مهم است اما برکت آن به اینست که بتوانیم ترکیب خطبه را متوجه شویم.

ما سعی میکنیم علاوه بر شرح خطبه، راه رسیدن به هر فضیلت را هم بیان کنیم. همچنین در کنار فضایل ما مجبوریم کمی از رذائل هم صحبت کنیم.


موضوع جلسه بعد درمورد سوال کردن است. و اینکه آیا سوال کردن چیز خوبی هست؟

سوال کردن همانقدر که خوب است همانقدر هم بد است.

همانقدر که علامت اشتیاق هست علامت تنفرهم هست. 

سوال همانقدر که علم ایجاد میکند جهل هم ایجاد می کند.

سوال را کی باید پرسید؟ چگونه باید پرسید؟ چه سوالی را باید پرسید؟


لذا اهل بیت فرمودند: حسن السوال، نصف العلم. خوب سوال کردن، نصف علم است. سوال پرسیدن بسیار زیباست.

درمورد سوال در قسمت بعد توضیح خواهیم داد.

 "التماس دعا"

 

نظرات 1 + ارسال نظر
هاجر 12 مهر 1391 ساعت 21:37

سلام ممنون از اینکه مسئولیت شرح خطبه رو برای ما به عهده گرفتی!
انگار قسمت نمیشه که خودم برم پی اش

سلام گلی! خواهش میکنم! اگر خدا بهم این توانایی و لیاقت رو بده حتما انجامش میدم، هرچند یکم زمان بره! اما برا خدا که کاری نداره که این قدرتو در من قرار بده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد